ما، اهل حق هستیم. این را در مکتب امامت آموخته ایم. کسانی که در نظام معرفتی ما، «حقوقِ بشر» را غایب میدانند در حقیقت خودشان، در کلاس ولایت، غایب بودند. اگر حضور میداشتند، اگر اهل تأمل در این مدرسه بودند، با کتابی گران سنگ به نام «رساله حقوق» امام سجاد (ع) آشنا میشدند که در فهرستی روشن، علاوه بر حق خدا، به حق نفس، هم به صراحت توجه میدهد.
در کنار عبادات بر اجتماعیات هم تأکید دارد. خانواده را علاوه بر کلونی مهربانی، دارای حقوقی مشخص میداند و ذیل این عناوین بدان میپردازد؛ حق زن، حق مادر، حق پدر، حق فرزند، حق برادر. فراتر از این، امام حق هم نشین و حق همسایه، را هم احصا میکند. بایستگیهایی که اگر به رفتار در آوریم، بسیاری از ناهنجاریها اتفاق نخواهد افتاد چه رسد به جرائمی که چهره جامعه را لکه دار میکند.
در سپهر اندیشه امام سجاد (ع)، وام خواه، حقوقی دارد که باید بدان التزام داشته باشد. علاوه بر این به «حق خصم» میرسیم که مکتب ما را متمایز از دیگران میکند. ما نه تنها برای شادکننده مان حق قائلیم که «حق بدکننده» را هم باور داریم. همه اینها و کلی شاخصههای دیگر را باید در همین رساله حقوق امام پی گرفت. این پیگیری ما را به نقطه شناخت میرساند. به جایگاهی که بدانیم نه تنها نسبت به حقوق بشر، بی توجه نیستیم بلکه در حوزههای مختلف بدان التفات داریم. یعنی همان امامی که انسان در زلال نیایش هایش در صحیفه سجادیه، از زمین راه آسمان را در پیش میگیرد، درزمین با تکیه بر حقوق و بایستگیهای حقوقی به دنبال شایسته سازی رفتار و سبک زندگی مردم است. «صحیفه سجادیه» را بسیارمان خوانده ایم ولو به اندازه چند صفحه، اما رساله حقوق را جز خواص، تورق نکرده اند.
اگر میخواندیم شاید در رفتارها یمان، به سمت صواب و صلاح بیشتر میل میکردیم. اصلا فلسفه متابعت از امامت همین است. همین که رفتار خود را با آنها تراز کنیم والا چه نسبتی میتواند ما را با آنها پیوند دهد؟ احساس، رشته باریکی است که توان نگهداری ندارد. شناخت و معرفت است که چهارچوب ماندگاری را استحکام میبخشد.
زندگی بر پایه شناخت انسان را به معرفتی میرساند که در صلح و جنگ، راه را گم نکند. کربلا عرصه حضور نفراتی بود چنین که از سیاهی کوفه خود را به صبح کربلا رساندند. باری، در جشن میلاد امام ساجدین (ع)، باید برای بهتر شناختن امام و بهتر سازی رفتار خود کوشید. باید نگاهی به تأمل توانا رسید در نظم ولادت امام حسین (ع)، حضرت عباس (ع) و امام سجاد (ع) که به همان ترتیب ولادت در کربلا نقش آفرین
شدند. شاید خداوند از همان اول میخواست ما را به آنچه در کربلا اتفاق میافتد توجه دهد. آنجا امامت با حسین (ع) است، پرچم را عباس (ع) برداشته است، رازخوانی و روایت و تبیین مانده است برای سجاد (ع)، چنین است که کربلا تا همیشه زنده میماند.